نوای وبلاگ


برای استفاده از موزیک بالا در سایت یا وبلاگ خود از کد زیر استفاده کنید صوت بالا متغیر می باشد. ،
برای دانلود کلیپ کامل و تصویری صوت بالا اینجا کلیک کنید

۱۳۸۹ شهریور ۷, یکشنبه

حجاب آری یا نه ؟(قسمت اول )


با وجود اینکه حقیقت عفاف ،حجاب و حیا مورد تاکید فرامین الهی همه ادیان بوده است و علم تجربی نیز به برخی حقایق آن رسیده، ولی همواره آنانکه که عفاف و پاکی را با منافع شوم خود در تضاد می دیده اند با غباری از شک و شبهه ،حقیقت و درستی آن را کتمان کرده اند .در این قسمت با چراغ عقل ،به بررسی عقلی و استدلالی این موضوع می پردازیم .
اما...
حدآزادی کجاست ؟
آیا مردها آزادند از جاذبه های جنسی و زیبایی های هر زنی استفاده کنند ؟
دو تعریف از آزادی می تواند وجود داشته باشد :
_1 آزادی مطلق بدون هیچ قید و بند
 _2آزادی محدود به قیود خاص 
به نظر شما معیارمحدود و قانون مند کردن آزادی را چه کسی باید تعیین کند خداوند حکیم یا عقل بشر ؟؟
خودمونی حرف های بالا می شود تا منظورت از حجاب چی باشه ؟
اگر حجاب مانع آزادیه ،چرا جدیدا بعضی از کشورهای جهان به اين سمت رو آورده اند كه مدارس و بیمارستان ، واگن قطار و ... ویژه ی بانوان درست كنند و زنان هم از آن خیلی استقبال کرده اند ؟
یکی از رفقا می گفت :آره ! حجاب محدودییته ،ولی برای مردان بيمار دل  که می خواهند زن را مثل یک کالای دم دستي  مصرف کند .
اما بعضی ها می گوید که حجاب مانع پیشرفت زن است 
خدا وکیلی کدوم زن محجبه رو دیدی که به خاطر حجابش ،نتوانسته پیشرفت کنه ؟
 به خاطر همینه که نه خانم دکتر چادری داریم نه مهندس چادری نه !!!؟؟؟
البته همه می دانیم که این ها همه بهانه ای بیشتر نیستند و و پیشرفت زنان به تلاش آنان بستگی دارد و گرنه حجاب نه تنها مانع نیست بلکه طبق تحقیقاتی علمی عامل آرامش هم هست .
بعضی ها می پرسند :چرا در ايران حجاب را برای غیر مسلمانان اجباری می کنیم ؟
قانون حجاب ،برای کنترل هرج و مرج در روابط جنسی در جامعه است و از این نظر فرقی نمی کند که کسی که باعث ایجاد هرج و مرج شده مسلمان باشد یا غیر مسلمان .(قوانینی که در هر جای دنیا اجرا می شود و از حقوق یک کشور است)
آزاد گذاشتن اقلیت های مذهبی در استفاده از حجاب و البته آوردن زنان غربی با وضع نامناسب در ایران و حرکت دادن انها در خیابان ها ،از روش های کهنه ی استعمار  برای زمینه سازی کشف حجاب بوده است.
حجاب در همه ادیان الهی وجود دارد (در آينده مفصلا به این موضوع پرداخته خواهد شد)
اگر حجاب قانون نباشد بعضی ها که حوصله ی حفظ حجاب و رعایت حقوق اجتماعی را نداشته باشند ادعای نامسلمانی می کنند .
سوال :چرا حجاب فقط برای زنان می باشد ولی برای مردها نباشد ؟(زن =مرد )
علاوه بر اینکه در اسلام حدی از حجاب برای مرد توصیه شده دستور تاکید اسلام به حفظ نگاه مردان  تا حدی هست(از نظر علمی به این موضوع می پردازیم ) که پیامبر اسلام تا چند مورد مردان چشم چران را از مدینه تبعید کرد .
اصولا زن نسبت به مرد جاذبه های ظاهری و ظرفت های بیشتری دارند و همیشه چیزهای ارزشمند(ماننده طلا و...) را بیشتر می پوشانند  ودور از دسترس نگه می دارند .
در اینجا بعضی ها معتقدند که چادری ها خودشان از همه بدترند و به هر گناه و فسادی آلوده هستند و به نحوی چادر را روی گناهان خویش کشیده اند تا معلوم نشود .
در صورتی که ما اصلا می گوییم حجاب فقط چادر نیست.
در هر قشری خوب و بد هست اسلام ملاک است نه او که مدعی مسلمانی است .
بد بودن بعضی از افراد چادری ، به حجاب آنها ربطی ندارد .
خداوند عادل ،هرکس را متناسب با گناه او مجازات می کند.
مجازات بی حجابی سر جای خودش و مجازات با حجاب های گناهکار هم سر جای خودش .
در این پست بحث رو به پایان می رسونیم هر چند خلاصه نوشتیم و توضیح خاصی ندادیم ولی باشد که این نوشته ها تغییری در خواهران و برادران گرامی ایجاد کند .
ادامه ی این بحث انشالله در پست بعدی

۱۳۸۹ شهریور ۶, شنبه

زنده باد تساوی !!!!


ما به مردها گفتیم: می خواهیم مثل شما باشیم. مردها گفتند :حالا که اینقدر اصرار می کنید ، قبول ! و ما نفهمیدیم چه شد که مردها ناگهان انقدر مهربان شدند .وقتی به خود آمدیم عین آنها شده بودیم. کیف چرمی یا سامسونت داشتیم و اوراقی که باید بهش رسیدگی می کردیم و دسته چک و حساب و کتاب هایی که مهم بودند ...
با رئیس دعوایمان می شود و اخم و تخم هایش را می اوردیم خانه سر بچه ها خالی می کردیم . ماشین ما هم خراب می شد قسط وام های ما دیر می شد ...دیگر با هم مو نمی زدیم .آنها به وعده هایشان عمل کرده بودند و به ما خوشبختی های بی پایان یک مرد را بخشیده بودند. همه ی کارهایمان مثل آنها شده بود فقط نه! خدای من سلاح نفیس اجدادی که نسل به نسل به ما رسیده بود، در جیب هایمان نبود. شمشیر دسته طلا ؟ تپانچه ی ماشه نقره ای ؟چاقوی قلاف فلزی ؟ نه! ما پنبه ای که با آن سر مردها را می بریدیم ، گم کرده بودیم. همان ارثیه ای که هر مادری به درخترش می داد و خیالش جمع بود که تا این هست، سر مردش سوار است. آن گلوله ی الیافی لطیفی که قدیمی ها به اش می گفتند عشق ،یک جایی تو راه از دستمان افتاده بود. یا اگر به تئوری توطئه معتقد باشیم مردها با سیاست درهای باز، نابودش کرده بودند .حالا ما و مردها روبروی هم بودیم . در دوئلی ناجوان مردانه و مهارتی که در آن مردهای تنومند را به زانو در می آوردیم.،در عضله های روحمان جاری نبود. سال ها بود حسودی اشان می شد. چشم نداشتند ببینند که فقط ما می توانیم با ذوقی کودکانه به چیزهای کوچک عشق بورزیم. فقط و فقط ما بودیم در معادله ی که پایاپای نبود،شرکت کنیم .می توانستیم بدهیم و نگیریم. ببخشیم و از خود بخشیدن کیف کنیم.
بی حساب و کتاب دوست بداریم. در هستی ،عناصر ریزی بودند که مردها با چشم مسلح هم نمی دیدند و ما می دیدیم.
زنانگی فقط مهارت فریفتن و آراستن نبود و آن قدیم ها بعضی از ما این را نمی دانستیم.
مادر بزرگ من زیبایی زن بودن را می دانست. وقتی زنی از شوهرش از بی ملاحظگی ها و درشتی های شوهرش شکایت داشت و هق هق گریه می کرد، مادر بزرگ خیلی آرام می گفت مرد است دیگر، از مرد بودن مثل عیبی حرف می زد که قابل برطرف شدن  نیست .مادر بزرگ می دانست که مردها از بخشی از حقایق هستی محروم اند. لمس لطافت در جهان ، در انحصار جنس دوم است و ذات جهان لطیف است.
مادر بزرگ می گفت :کار زن ها با خدا آسونه. مردها باید از راه سخت بروند. راه میان بری بود که زن ها آدرسش را بلد بودند یک راست می رفتند نزدیک خدا. شاید این آدرس را هم همراه سلاح قدیمی مان گم کرده ایم .
به هر حال ما الان اینجاییم و داریم از خوشبختی خفه می شیم. رئیس شرکت به ما بن فروشگاه داده و ما خیلی احساس شخصیت می کنیم. ده تا نایلون پر از روغن و شامپو و وایتکس و شیشه شور و کنسرو و رب و ماکارونی خریده ایم و داریم به زحمت نایلون ها رو می بریم و با بقیه ی همکار های شرکت که آنها هم بن داشته اند و خوشبختی، غیبت رئیس کارگزینی رو می کنیم و ادای منشی قسمت بایگانی را در می آوریم و بلند و بلند می خندیم و بارهایمان را می کشیم سمت خانه .
چقدر مادر بزرگ بدبخت بود که در آن خانه می شست و می پخت .حیف که زنده نماند ببیند ما به چه آزادی شیرینی دست یافتیم. ما چقدر رشد کردیم .
افتخار آمیز است که ما الان هم راننده ی اتوبوس هستیم ،هم ترشی می اندازیم. مهندس معدن هستیم و مربای انجیرمان هم حرف ندارد .
هورا ! ما هر روز توانا تر می شویم 
مرها مهارت جمع بستن مارا خیلی تجلیل می کنند. ما می توانیم همه کار را با هم انجام دهیم. وقتی مردها به زحمت بلدند تعادل خودشان را توی اتوبوس حفظ کنند ،ما با یک دست ، دست بچه را می گیریم، با دست دیگر خرید ها را ، گوشی وموبایل بین گردن و شانه و کارهای اداره را راست و ریست می کنیم افتخار آمیز است .
دستاورد بزرگی است این که ما مثل هم شده ایم. فقط معلوم نیست به چه دلیل گنگی ، یکی مان شب تو رختخواب مثل کنده ای چوب راهت می خوابد و آن یکی مدام غلت می زند چون دست و پاهایش درد می کنند چن صورت اشک آلود بچه ای می آید جلوی چشمش. بچه تا ساعت پنج مانده در مهد کودک ...همه رفته اند، سرایدار مجبور شده بعد رفتن مربی ها او را ببرد پیش بچه های خودش.
نیمه ی گمشده  شب ها خواب ندارد می افتد به جان زن،مرد اما راحت است خودش است نیمه ی دیگری ندارد.
زن گیج و خسته تا صبح بین کسی و که شده و کسی که بود دست و پا می زند.
مادر بزرگ سنت زده و عقب افتاده ی من کجا می توانست شکوه این پیروزی مدرن را درک کند ؟
ما همه به حق و حقوقمان رسیده ایم !.
زنده باید تساوی !!

۱۳۸۹ شهریور ۵, جمعه

سوغات فمنیسم


داستان از جایی شروع شد که زن نتوانست ظلمی که از طرف مرد به او می شد را، تحمل کند.
پس دست به کار شد و شروع کرد به فعالیت در قالب جنبش های زنانه در نهضت های فمینستی برای دفاع از حقوق از دست رفته ی خویش.
البته شاید در غرب ، به همچین حرکتی _ نه البته به این صورت _ نیاز بود زیرا که غرب با وجود نداشتن اسلام و قوانین اسلامی ، بدترین ظلم ها را نسبت به زن مرتکب شده و از زن به عنوان وسیله ی برای رسیدن به اهداف سودجویانه خود استفاده کرد .
اما سوالی که اینجا مطرح می شود این است که آیا ایران ما هم که تحت قوانین اسلامی هست نیاز به همراه شدن با این جریان دارد یا نه؟؟(بعدا مفصلا به این مسئله خواهیم پرداخت ).
چنین شد که زنان غربی حرکت کردند به سوی آزادی، اما غافل از اینکه هر روز طناب این آزادی دور گردن آنها سفت تر می شد وبا هر قدم آنها را به خفگی نزدیک تر می کرد .
در واقع این حرکت برای آزادی زنان نبود بلکه بساط آن چیزی که امروز به عنوان آزادی زن در دنیا و از سوی فرهنگ غربی پهن شده است بر پایه ای است که زن را در معرض دید مرد قرار دهند که یکی از نشانه ای مرد سالاری غربی ها همین است که زن را صرفا برای غریزه ی مرد می خواهند لذا می گویند زن آنچنان بیاراید تا مرد التذاذ ببرد.
حال این نشانه های مرد سالاری غربی ها است یا آزادی زنان ؟؟!!
زن را به عنوان وسیله ی التذاذ مردان معرفی کردند و اسمش را آزادی زن گذاشتند!! در حالی که به واقع این همان آزادی مردان هرزه برای لذت صرف از زن است .
لذا زن غربی هم که با خام نگری و بدون تعمق پیش رفته بود دچار آسیب های جدی فراوانی شد.
آسیب هایی که آرامش را در خیابان ها و قطارهای متروی شهرو سایر اماکن های عمومی و حتی خصوصی زنان (مزون ها و اتاق های پرو )از آن گرفته است.
آسیب هایی که باعث شده روح لطیف وموقعیت حساس اون نادیده گرفته شود ، و او هم در این برابری نابخردانه به ارمغان آمده ،بین تعداد زیادی مرد به جنگ با عراق برود .(منظور حضور در اماکن صرفا مردانه است والا در هشت سال دفاع مقدس زنان ما در پشت جبهه ها حضو داشتند )
به همین دلیل نهضت فمنیسم با شکست سختی مواجه شد و حتی بزرگان خود آنها به این وضع اعتراف کردند :
وندی شلیت می گه :تنها چیزی که جامعه ی تک جنسیتی ما بدست آورده است فرصت برابر برای تجاوز به عنف ،مزاحمت های خیابانی ،کتک خوردن و فرصت برابر برای مرگ است.
اما متاسفانه با اینکه جنبش فمنیسم از بین رفت و دیگر خبری از هیاهوی آن نیست تاثیر مخربی را که قرار بود بگذارد تقریبا به جا گذاشت.
البته تاثیری که روی غرب گذاشت چندان قابل اهمیت نیست چرا که هرچه که فمنسیم می گفت قبل از آن در غرب به نحو دیگری اجرا می شد.
اما بزرگترین خیانتی که فمنیسم در حق بشریت مرتکب شد تحمیل اعتقادات و باور های پوچ وبی اساس خودش بود که براستی تاثیر مخوفی را بین مردم شرق و دیگر ملت ها گذاشت به طوری که با جایگزینی فرهنگ فمینسیم و آزادی جنسی(کمونیسم جنسی) و برابری زن و مرد اعتقادات وباور های زیبای گذاشته ی ملت ها به کلی نابود شد و جایش را به اعتقادات سخیف فمنیسم داد
این بود شروع فمنسیم و تاثیری که بر ما گذاشت و جامعه ی ما هم خواسته و ناخواسته هرچند تا حدی قبول کرد.
انشالله در مطالب بعدی به کالبد شکافی تاثیراتی که این جریان بر ما گذاشت می پردازیم